قراتمغا

لغت نامه دهخدا

قراتمغا. [ ق َ ت َ ] ( ترکی ، اِ مرکب ) تمغای سیاه. مهرخان که بامرکب سیاه به پای فرامین و احکام مینهادند. مهر مخصوصی بوده است : چهار امیر را... معین فرموده و هر یک را قراتمغائی علیحده داده تا چون یرلیغ را تمغا زنندبر ظهر آن نهند. ( تاریخ غازان چ انگلستان ص 292 ).

فرهنگ عمید

مُهر و اثر مُهری که پادشاهان مغول و ایلخانان با مرکب سیاه روی فرمان ها می زدند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت