فرختن

لغت نامه دهخدا

فرختن. [ ف ُ رُ ت َ ] ( مص ) فروختن :
شادی فرخت و خرمی آنکس که رز فرخت
شادی خرید و خرمی آنکس که رز خرید.بشار مرغزی.رجوع به فروختن شود.

فرهنگ عمید

= فَروختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم