فراز داشتن

لغت نامه دهخدا

فرازداشتن. [ ف َ ت َ ] ( مص مرکب ) پیش آوردن. نزدیک ساختن. پائین آوردن :
گر ستوهی ز قال حدثنا
سر به سرّ خدای دار فراز.ناصرخسرو.|| در برابر چیزی نگه داشتن : ماهی از دریا برآوردی و به آفتاب چشمه فرازداشتی تا بریان شدی و بخوردی. ( ترجمه تاریخ طبری ). رجوع به فراز شود.

فرهنگ معین

( ~ . تَ )(مص م . )۱ - پیش آوردن ، نزدیک ساختن . ۲ - پایین آوردن . ۳ - در برابر چیزی نگه داشتن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - پیش آوردن نزدیک ساختن ۲ - پایین آوردن ۳ - برابر چیزی نگهداشتن

ویکی واژه

پیش آوردن، نزدیک ساختن.
پایین آوردن.
در برابر چیزی نگه داشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس