غیمناک

لغت نامه دهخدا

غیمناک. [ غ َ ] ( ص مرکب ) باغیم. دارای ابر و میغ. ابرناک. رجوع به غیم شود.

فرهنگ عمید

ابرناک، دارای ابر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم