غندرود

لغت نامه دهخدا

غندرود. [ غ ُ ] ( اِ مرکب ) نفیر که برادر کوچک کرنا است و چون در قدیم آن را بسبب فراهم آمدن و جمع شدن مردم مینواخته اند، و غند بمعنی جمع و فراهم است آن را غندرود خوانده اند. ( از برهان قاطع ). گاودم. ( فرهنگ اوبهی ). با شیپور جمع در نظام امروز مقایسه شود. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). غنده رود. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( فرهنگ شعوری ). رجوع به گاودم شود.
غندرود. [ غ َ دَ ] ( اِخ ) نام قریه ای به هرات. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 180 ). یاقوت در معجم البلدان غُندوذ آورده است.

فرهنگ معین

(غُ ) (اِمر. ) نفیر.

فرهنگ فارسی

( اسم ) نفیر گاو دم .

ویکی واژه

نفیر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال ای چینگ فال ای چینگ فال تک نیت فال تک نیت فال انبیا فال انبیا