غثو

لغت نامه دهخدا

غثو. [ غ َث ْوْ ] ( ع مص ) غثاء آوردن سیل و درشورانیدن چراگاه را: غثا الوادی غثواً. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || زیاد شدن خاشاک در جائی : غثا الوادی غثواً و غُثُوّاً؛کثر فیه الغثاء. غُثُوّ. غثی. ( اقرب الموارد ). || به تهوع آوردن. ایجاد استفراغ. ( دزی ج 2 ).
غثو. [ غ ُ ث ُوو ] ( ع مص ) غَثو. رجوع به غَثْو شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال انبیا فال انبیا فال تک نیت فال تک نیت فال ارمنی فال ارمنی