عیارپیشه

لغت نامه دهخدا

عیارپیشه. [ ع َی ْ یا ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) کسی که عمل او حیله بازی و مکاری بود. ( ناظم الاطباء ) :
عیارپیشه جوانی زناگری دزدی
همی کشیدش هر روز رشته در سوفار.سوزنی.مستقبل را از همه یعقوب بن اللیث الصفار بود در اصل فرومایه عیارپیشه بود. ( تاریخ طبرستان ). || جوانمرد و فتی. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عیار و عیاری شود.

فرهنگ عمید

کسی که پیشه اش عیاری است، جوانمرد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که عمل او حیله بازی و مکاری بود . ۲ - جوانمرد فتی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم