علاله

لغت نامه دهخدا

( علالة ) علالة. [ ع ُ ل َ ] ( ع مص ) دوشیدگی شتر در میانه روز. ( منتهی الارب ). دوشیدن شتر در میانه روز. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || نیزه زدن در پی هم :
و لولا علالة أرماحنا
لظلت نساؤهُم ُ تحلب.( از ذیل اقرب الموارد ).|| پیاپی دویدن. ( ذیل اقرب الموارد ). || ( اِ ) آنچه به وی بهانه کنند وعذر آرند: ما هی الا علالة. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || شتر که بعدِ دوشیدن فیقه نخستین دوشند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || بقیه شیر در پستان. ( منتهی الارب ). || باقی هرچیزی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || بقیه قوت پیر. ( منتهی الارب ) ( لسان العرب ). || شخص تحصیل کرده. || معلم مدرسه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

دوشیدگی شتر در میانه روز دوشیدن شتر در میانه روز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال نخود فال نخود فال کارت فال کارت فال رابطه فال رابطه