صعب الوصول

لغت نامه دهخدا

صعب الوصول. [ ص َ بُل ْ وُ ] ( ع ص مرکب ) دشواررس. دشواریاب. دیریاب. آنچه به آسانی وصول نشود.

فرهنگ عمید

آنچه به سختی به دست آید.

فرهنگ فارسی

آنچه که بسختی بدست آید دشوار رس دشوار یاب دیر یاب مقابل سهل الوصول .
دشوار رس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم