شیوانیدن. [ شی دَ ] ( مص ) شیواندن. آمیختن و مخلوط کردن و بر هم زدن. || خمیر کردن و آمیختن آرد گندم و جز آن رادر آب. || رزانیدن. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از آنندراج ). رجوع به شیوان و شیوانیدن شود.
فرهنگ معین
(دَ ) (مص م . ) نک شیبانیدن .
فرهنگ عمید
= شیبانیدن
فرهنگ فارسی
۱ - آمیختن برهم زدن ( عموما ) . ۲ - آرد گندم و مانند آن را در آب و امثال وی آمیختن ( خصوصا ) . ۳ - لرزانیدن .