شکاکین. [ ش َک ْ کا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ شکاک در حالت نصبی و جری. شکاکان. شک کنندگان. ( فرهنگ فارسی معین ). شکاکین. [ش َک ْ کا ] ( اِخ ) مرتابین. لاادریة. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به شکاکان شود.
فرهنگ عمید
۱. = شکاک ۲. کسانی که در عقاید مذهبی شک می آورند. ۳. (فلسفه ) جمعی از حکما که معتقد بودند علم به چیزی که ورای تجربه قرار داشته باشد محال است و در هیچ امری نباید رٲی و حکم قطعی داد و همۀ امور را باید با شک و شبهه تلقی کرد.
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) جمع شکاک در حالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) شکاکان شک کنندگان . مرتابین لاادریه