لغت نامه دهخدا
گلابی صفت بر جفا بگذرد
که گل را شپیلند و آبش برند.امیرخسرو دهلوی ( از حاشیه برهان چ معین ).|| شیفتگی و دیوانگی کردن. ( ناظم الاطباء ). || صفیر زدن. ( برهان ). سوت زدن مثل سوت زدن هنگام کبوتر پراندن. ( از فرهنگ نظام ). شخلیدن. شخولیدن. شخیلیدن.