شایکه

لغت نامه دهخدا

( شایکة ) شایکة. [ ی ِ ک َ ] ( ع ص ) شائکه. مؤنث شائک. || درخت خارناک. ( دهار ). رجوع به شائکة شود.
شایکه. [ ی ِ ک َ ] ( اِ ) خاری است که صمغ آن را عنزروت خوانند و در مرهمها بکار برند. ( برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به جهودانه شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال عشق فال عشق فال راز فال راز فال تاروت فال تاروت