لغت نامه دهخدا
گناهی ندارم بهانه نهی
چو شاگرد شاگار چندم دهی.فردوسی.اما همچنانکه از شرح لغت نیز برمی آید اصل کلمه شاکاراست نه شاگار.
شاگار. ( اِخ ) قصبه ای است در میان شهر بسطام و دامغان که مخصوصاً برای شاه در آنجا زراعت میکرده اند ومعنی آن کشت شاه بوده و از شاهد صادق نقل شده. ( آنندراج ). اما ظاهراً شاگار مبدل و مخفف شاه کار باشد.