سلاع

لغت نامه دهخدا

سلاع. [ ] ( ص ) بی نوا باشد. ( لغت نامه فرس اسدی ص 228 ).

فرهنگ فارسی

بی نوا باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال حافظ فال حافظ فال درخت فال درخت فال شمع فال شمع