ستنج. [ س ِ ت َ / س َ ت َ ] ( اِ ) چوبی را گویند که زیر آن غلطکها نصب کنند و آن را بر گردن گاو بندند و بر بالای غله ای که از کاه جدا نشده باشد بگردانند تا غله از کاه جدا گردد. ( برهان ) ( جهانگیری ).رجوع به سبنج و سپنج شود. || ذخیره و پس انداز. ( برهان ) ( اوبهی ) ( جهانگیری ). || جمع کردن مال و بهم رسانیدن اسباب و سامان. ( برهان ).
فرهنگ عمید
ذخیره، پس انداز.
فرهنگ فارسی
ذخیره، پس انداز چوبی را گویند که زیر آن غلطکها نصب کنند و آن را بر گردن گاو بندند و بر بالای غله ای که از کاه جدا نشده باشد بگردانند تا غله از کاه جدا گردد .