سبزاباد

لغت نامه دهخدا

( سبزآباد ) سبزآباد. [ س َ ]( اِخ ) دهی است جزء دهستان سبزچلو از بخش وفس شهرستان اراک واقع در 12 هزارگزی جنوب باختری کمیجان و 3 هزارگزی راه مالرو عمومی. هوای آنجا سرد و دارای 129 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آنجا غلات ، انگور، و شغل اهالی زراعت و گله داری است ، قالیچه نیز میبافند.راه آن مالرو است و از خروبیک اتومبیل میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
سبزآباد. [ س َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان یک مهه بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز واقع در 40 هزارگزی جنوب خاوری مسجد سلیمان و 2 هزارگزی خاور راه شوسه مسجد سلیمان به هفت گل. هوای آن گرم و دارای 700 تن سکنه است. آب آنجا از گلگیر تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی کارگری شرکت نفت و زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفه هفت لنگ بختیاری میباشند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

( سبز آباد ) دهی است از دهستان یک مهه بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز

دانشنامه عمومی

سبزآباد (تمبی گلگیر). سبزآباد یک یک روستا در ایران است که در دهستان تمبی گلگیر شهرستان مسجدسلیمان واقع شده است. سبزآباد ۴۱ نفر جمعیت دارد.
این روستا در بخش گلگیر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۱ نفر ( ۷ خانوار ) بوده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم