سایله

لغت نامه دهخدا

( سایلة ) سایلة. [ ی ِ ل َ ] ( ع ص ) مؤنث سائل. رجوع به سائل و سائله شود.

فرهنگ فارسی

۱ - مونث سایل . ۲ - ( اسم ) سپیدی پیشانی و قصبه بینی که باعتدال باشد . یا نفس سایله . خون جهنده . یا صاحب نفس سایله . جانداری که چون سر او را ببرند خون از رگهای وی بجهد حشرات ماهیها .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم