لغت نامه دهخدا سابق الذکر. [ ب ِ قُذْ ذِ ] ( ع ص مرکب ) پیش گفته. در بالا گفته شده. مذکور. مزبور.نامبرده. مسطور. مشارالیه. سالف الذکر. مارالذکر.
فرهنگ فارسی پیش گفته مذکور : ....ونیز معلوم میشود که پس از جمع و ترتیب ابتدائی این مجموعه در عهد وزیر سابق الذکر سنجر یعنی ابوالفتح ناصر الدین طاهر بازبعاها مولف زیادتی و احاقانی بر آن علاوه نموده بوده است .پیش گفته