زرنیلج

لغت نامه دهخدا

زرنیلج. [ زَ ل َ ] ( معرب ، اِ ) ریباس است. ( اختیارات بدیعی ) ( تحفه حکیم مؤمن ). معرب زرنیله. ( فرهنگ فارسی معین ). مأخوذ از زرنیله فارسی و بمعنی آن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به زرنیله شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم