زداییده

لغت نامه دهخدا

زداییده. [ زِ / زُ / زَ دَ / دِ ] ( ن مف ) از میان رفته. نابود شده. زایل گشته و برطرف شده. || جلا یافته. صیقلی شده. پاک شده. صفا یافته.

فرهنگ عمید

پاکیزه شده، زدوده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پاک شده پاکیزه شده . ۲ - صیقل یافته . ۳ - محو شده ( غم و مانند آن ) .
از میان رفته نابود شده جلا یافته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال اعداد فال اعداد فال ای چینگ فال ای چینگ فال پی ام سی فال پی ام سی