ذرائع

لغت نامه دهخدا

ذرائع. [ ذَ ءِ ] ( ع اِ ) رجوع به ذرایع شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع ذریعه وسایل وسایط دست آویزها .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم