لغت نامه دهخدا
خدد. [ خ ُ دَ ] ( اِخ )نام موضعی است بدیار بنی سلیم. ( از معجم البلدان ).
خدد. [ خ ُ دَ ] ( اِخ ) نام چشمه ای است به هَجَر. ( از معجم البلدان ).
خدد. [ خ َ دَ ] ( اِخ ) نام حصنی است در کوره ( = مخلاف ) جعفربن یمن. ( از معجم البلدان ).