جبادارباشی

لغت نامه دهخدا

جبادارباشی. [ ج َب ْ با ] ( اِ مرکب ) صاحب منصب جباخانه ، فرمانده کارخانه اسلحه سازی در زمان صفویه. در سازمان اداری حکومت صفوی چنین آمده است : جبادارباشی نیز از خواجه سرایان بود و چلنگران و کارگران و پیکانگران و باروت سازان و آتشباران و کارگران مسگرخانه جزء ابوابجمعی او بودند. ( از سازمان اداری حکومت صفوی ص 126 ).

فرهنگ عمید

در دورۀ صفوی تا قاجار، صاحب منصب جباخانه، رئیس جباخانه.

فرهنگ فارسی

صاحب منصب جبا خانه فرمانده کارخانه اسلحه سازی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم