ترشینک

لغت نامه دهخدا

ترشینک. [ ت ُ / ت ُ رُ ن َ ] ( اِ ) رستنیی باشد بوستانی که به عربی حماض گویند و تخم آن را بذرالحماض خوانند. ( برهان ). حماض بستانی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ترشک و ترشه شود.

فرهنگ عمید

= ترشک

فرهنگ فارسی

رستنی باشد بوستانی که به عربی حماض گویند و تخم آن را بذرالحماض خوانند حماض بستانی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم