تتمیر

لغت نامه دهخدا

تتمیر. [ ت َ ] ( ع مص ) بحد خرما رسیدن رطب. ( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || خشک کردن خرما. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خشک کردن چیزی. ( از قطر المحیط ). || خشک کردن گوشت. ( تاج المصادر بیهقی ). گوشت را پاره پاره کرده خشک گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - خشک کردن گوشت پاره پاره . ۲ - خشک کردن خرما.

ویکی واژه

خشک کردن گوشت پاره پاره.
خشک کردن خرما.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال عشقی فال عشقی فال چای فال چای فال لنورماند فال لنورماند