بلکاتگین

لغت نامه دهخدا

بلکاتگین. [ ب ِ ت َ ] ( اِخ ) فرمانروای مستقل ولایت غزنه ، و از امرای دولت غزنویان در دوره ٔقبل از سلطنت آل ناصر. وی بعد از اسحاق بن البتکین به امارت غزنه نشست ( در ذی القعده سال 355 هَ. ق. ) وبسال 359 هَ. ق. در آنجا بنام خود سکه زد. او مانند البتکین از غلامان سامانیان بود و قبل از آنکه به البتکین بپیوندد، چندی در حدود سنه 324 هَ. ق. از جانب سامانیان در بلخ حکومت کرده بود. بلکاتگین بسال 364 هَ. ق. بقتل رسید. ( از دایرة المعارف فارسی ).
بلکاتگین. [ ب ِ ت َ ] ( اِخ ) ( حاجب بزرگ... ) یکی از حاجبان و سرداران دوره سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود غزنوی است که در دوره مسعود به سمت حاجب بزرگی ، که سمتی بوده است در حدود وزیر دربار امروز، ارتقاء یافت. از این مرد و کارهای او سخن در تاریخ بیهقی بسیار رفته است. رجوع به تاریخ بیهقی شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ