برفژولیدن

لغت نامه دهخدا

برفژولیدن. [ ب َ ف ِ دَ ] ( مص مرکب ) برانگیختن بر جنگ. تحضیض. ( المصادر زوزنی ). و رجوع به افژولیدن و برافژولیدن شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم