بخیدن
بخیدن. [ ب َ دَ ] ( مص ) پنبه و پشم زدن.( آنندراج ). حلاجی کردن پشم و پنبه. ( ناظم الاطباء ).
(بَ دَ ) (مص م . ) حلاجی کردن .
حلاجی کردن، زدن پشم یا پنبه.
حلاجی کردن، زدن پشم یا پنبه، واخیدن
( مصدر ) زدم پشم یا پنبه حلاجی کردن .
پنبه و پشم زدن حجی کردن پشم و پنبه .
همریشه با خیدن.
حلاجی کردن.