انگیزیدن

لغت نامه دهخدا

انگیزیدن. [ اَ دَ ] ( مص ) انگیختن. رجوع به انگیختن شود.

فرهنگ عمید

= انگیختن

فرهنگ فارسی

انگیختن: جنباندن ازجای، به جنبش آوردن، برجهانیدن، بلندساختن، واداشتن، تحریک کردن، شوراندن
( مصدر ) (انگیزید انگیزد خواهد انگیزید بینگیز انگیزنده انگیزش ) انگیختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم