انخناس

لغت نامه دهخدا

انخناس. [ اِ خ ِ ] ( ع مص ) سپس ماندن از کسی. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سپس ماندن. ( آنندراج ). تأخر و تخلف. ( از اقرب الموارد ). یقال : انخنس عنه. ( از منتهی الارب ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جمع شدن و عقب ماندن را اِنخناس میگویند و این عنوان به مناسبت در باب صلات به کار رفته است.
واژه انخناس در کاربرد فقهی، به بدن نسبت داده شده است و انخناس بدن به کمان کردنِ جلوی بدن به سمت پشت یا یکی از دو طرف بدن به سمت دیگر و یا کمان کردن زانو و عقب گرفتن بدن، تحقّق می‏یابد.
عدم کفایت انخناس در رکوع
بر نمازگزار واجب است به اندازه‏ای در رکوع خم شود که دستهایش به زانو برسد و رساندن دستها به زانو به حالت انخناس (کمان کردن زانو و به جلو آوردن) یا حالت انخناسِ توأم با انحنا کفایت نمی‏کند،
کراهت انخناس
در صورت تحقّق انحنا به قدر واجب، انخناس مکروه است.
انخناس در قیام
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ابجد فال ابجد