العوبه

لغت نامه دهخدا

( العوبة ) العوبة. [ اُ ب َ ] ( ع اِ ) بازی. ( السامی فی الاسامی ). بازیچه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بازی است از بازیها. ( مهذب الاسماء ). لَعِب. ( اقرب الموارد ). ج ، اَلاعیب. ( مهذب الاسماء ) ( متن اللغة ). || صاحب منتهی الارب بمعنی زن بازیگر نیز آورده است ولی این معنی در فرهنگهای معتبر دیده نشد.

فرهنگ عمید

۱. بازی.
۲. بازیچه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم