افشاردن

لغت نامه دهخدا

افشاردن. [ اَ دَ ] ( مص ) شپلیدن. ( از آنندراج ). فشار دادن. ( ناظم الاطباء ) :
بمستی و بهشیاری بگاه خواب وبیداری
همی تا از منش پالان و افسارست افشارم.سوزنی.آرزو دارم که در آغوش تنگ آرم ترا
هرقدر افشرده ای دل را بیفشارم ترا.؟ ( از آنندراج ).|| منضغط کردن. || خلانیدن. || بزشتی و بیهوده سخن گفتن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= افشردن

فرهنگ فارسی

شپلیدن فشار دادن یا خلانیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال پی ام سی فال پی ام سی فال عشق فال عشق