ابوصرمه

لغت نامه دهخدا

ابوصرمه. [ اَ ص ِ م َ ] ( اِخ ) انصاری. رجوع به ابوصرمه مازنی... شود.
ابوصرمه. [ اَ ص ِ م َ ] ( اِخ ) عذری. صحابی است.
ابوصرمه. [ اَ ص ِ م َ ] ( اِخ ) مازنی. مالک بن قیس. صحابی است و در نام او اختلاف است و هم بعضی او را از بنی نجار گفته اند. وی بدر و سایر مشاهد را دریافته است.

فرهنگ فارسی

عذری صحابیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال درخت فال درخت فال آرزو فال آرزو فال تاروت فال تاروت