ابوزبیر

لغت نامه دهخدا

ابوزبیر. [ اَ زُ ب َ ] ( اِخ ) ابوخالد یزیدبن مزیدبن زائده را به کنیت ابوزبیر نیز میخوانده اند. رجوع به یزید... شود.
ابوزبیر. [ اَ زُ ب َ ] ( اِخ ) محمدبن مسلم. مولی حکیم بن حزام بن المکی. محدث است و از جابربن عبداﷲ روایت کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال درخت فال درخت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال فنجان فال فنجان