تلخ جوک

لغت نامه دهخدا

تلخ جوک. [ ت َ ] ( اِ مرکب ) بمعنی تلخ جکوک است که کاسنی صحرایی باشد. ( برهان ). کاسنی بری. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= تلخک

فرهنگ فارسی

بمعنی تلخ جکوک است که کاسنی صحرایی باشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم