لغت نامه دهخدا
دیر سمعان. [ دَ رِ س َ / س ِ ] ( اِخ ) دیری است در نواحی دمشق در جای بسیار خوش آب و هوائی قرار دارد. و در نزدیکی آن قبر عمربن عبدالعزیز واقع است و اما آن دیری که در جبل لبنان است دیر دیگری است و این سمعان که دیر به او منسوب است یکی از بزرگان نصاری است و میگویند او شمعون الصفا است دیرهای دیگری به شمعون نسبت داده اند. ( از معجم البلدان ).
دیر سمعان. [ دَ رِ س َ ] ( اِخ ) نام چند محل در سوریه که با موقع ومحل بعضی از دیرهای مسیحی مطابقت دارد. این دیرها در قرون اولیه اسلام هم رونق داشته است. معروفترین آنها در چهل کیلومتری شمال غربی حلب بود و بمناسبت سمعان یهودی که در آنجا میزیست شهرت یافت. در قرن چهارم هَ. ق. در جنگهای بین دولت روم شرقی و اعراب آسیب بسیار دید. احتمالاً در عهد ایوبیان متروک بود. ( از دایرة المعارف فارسی ). صاحب تاج العروس سه دیر را بنام دیر سمعان در انطاکیه و المعرة و حلب نام میبرد.
دیر سمعان. [ دَ رِ س َ ] ( اِخ ) دیری در شمال سوریه نزدیک معرة النعمان که گویند مقبره عمربن عبدالعزیز در آن بود. ( از تاج العروس ) ( از دائرة المعارف فارسی ).