خشک نای

لغت نامه دهخدا

خشکنای. [ خ ُ ] ( اِ مرکب ) نای گلو را گویند و بعربی حلقوم. ( برهان قاطع ). مجرای نفس و سرفه است از درون و آن طبقاتی است غضروفی ، مَسحَط، سلجان ، مَزرَد، زُلقوم حَنجور، حَنجَرَه. ( یادداشت بخط مؤلف ): تدکیم ؛ بسرخود در خشکنای کسی زدن. ( منتهی الارب ). غَلصَمَه ؛ سرخشکنای گلو مع بن زبان و رگهای آن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(خُ ) (اِمر. ) = خشکنا: نای گلو، حلقوم ، گلو.

فرهنگ عمید

= حنجره

فرهنگ فارسی

( اسم ) نای گلو حلقوم گلو .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم