دانشنامه اسلامی
ابوسفیان و همراهانش بعد از غزوه احد به طرف مکه برگشتند و زمانی که به سرزمین روحا رسیدند از کار خود پشیمان شده و تصمیم گرفتند به مدینه برگردند و بقیه مسلمانان را از بین ببرند. این خبر به گوش پیامبر(ص) رسید و فوراً تصمیم گرفت قدرت و توان خود را به دشمنان نشان دهد؛ از این رو یاران خود را تشویق به خروج از مدینه کرد و گفت تمام کسانی که با ما در جنگ احد بودند، برای شرکت در جنگ دیگری از مدینه بیرون بیایند. پیامبر با جماعتی از مسلمانان از مدینه خارج شد تا به محلی به نام حمراء الاسد رسیدند و اردو زدند. این خبر به لشکر قریش رسید و خداوند در دل مشرکان وحشتی انداخت و آن ها به سوی مکه برگشتند و این آیه بر پیامبر نازل شد.
زمانی که ابوسفیان تصمیم گرفت از احد به مکه بازگردد، به پیامبر گفت اگر مایل باشی سال آینده در موسم بدر دوباره همدیگر را ملاقات کنیم پیامبر گفت انشاءالله. سال بعد ابوسفیان با اهل مکه به سمت قرار با پیامبر حرکت کردند و در حوالی ظهران توقف کردند. خدای سبحان هراسی به دل او انداخت و تصمیم گرفت برگردد؛ در این حال نعیم بن مسعود اشجعی را که برای عمره رفته بود ملاقات کرد و به او در قبال منصرف کردن مسلمانان از جنگ وعده ده شتر داد.
[ویکی اهل البیت] آیه توکل. آیه 173 سوره آل عمران/3 را «آیه توکل» گویند. در شأن نزول این آیه آمده است که چون پیامبر صلی الله علیه و آله آهنگ جنگ بدر کرد، منافقان بدو گفتند: اگر به جنگ ابوسفیان و کافران بروید، کسی از شما بازنگردد.
پند ما را بشنوید و از ایشان بترسید و برحذر باشید. مسلمانان نه تنها نترسیدند، بلکه بر ایمانشان افزوده شد و گفتند: خدا ما را بس است و او نیکو وکیلی است:
«الَّذینَ قالَ لَهُم النَّاسُ إنّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادهُم إِیمنًا و قَالوا حَسبُنا اللّهُ و نِعمَ الوَکِیل»