انواع تفسیر موضوعی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تفسیر موضوعی را از زوایای گوناگون می توان تقسیم کرد.
برخی محققان برای آن سه گونه معرفی کرده اند:
← تفسیر موضوعی واژگانی
گونه دوم از سه گونه قبل که مقصود اصلی از تفسیر موضوعی است، خود دو قسم دارد و به عبارت دقیق تر به دو شیوه انجام می گیرد و هر یک از دو تعریف پیشین ناظر به یکی از این دو شیوه است:۱. آنکه مفسر یکایک مسائل و موضوعات مطرح شده در قرآن را بیرون آورد و سپس با استخراج و گردآوری آیات مربوط به هر موضوع، مجموعه آیات آن موضوع را بررسی کرده، نظر قرآن را درباره ابعاد گوناگون آن بیان کند. به نظر معرفت این گونه تفسیر موضوعی پای سخن قرآن نشستن و گوش فرا دادن به آن است تا قرآن خود برای ما سخن گفته، پیام خود را به ما برساند و نقش مفسر در این قسم تنها ثبت پیام های دریافتی از قرآن است. ۲. آنکه مفسر نیازهای واقع در متن زندگی را بررسی کند و سپس پاسخ آن ها را از قرآن جویا شود و با این باور که قرآن همواره پاسخگوی نیازهای روز بشر است، برای دریافت پاسخ قرآن، در آیات آن به تأمل و جست و جو بپردازد. شهید صدر با اطلاق نام «تفسیر توحیدی» بر تفسیر موضوعی، در برابر تفسیر تجزیه ای یا گسسته (ترتیبی) همین تعریف را برای تفسیر موضوعی ارائه داده، آن را به سخن امیرمؤمنان علی علیه السلام: «ذلک القرآنُ فَاسْتَنْطِقُوه» گره می زند و مقصود حدیث را این می داند که در مراجعه به قرآن باید شرح و حل مشکلات خود را از آن بازجست. وی تعبیر «استنطاق» (به سخن درآوردن) قرآن را شیواترین بیان در تأیید تفسیر موضوعی به معنای مذکور می داند.
تفسیر موضوعی از جهت بهره گیری از روایات
تفسیر موضوعی از جهت بهره گیری از روایات بر دو قسم است:۱. مفسر در کنار آیات، از روایات نیز استفاده می کند. این روایات ممکن است صرفاً تفسیری باشند یا این که برای جامعیت بحث و بیان دیدگاه جامع اسلام درباره موضوعی، افزون بر روایات تفسیری از دیگر روایات دینی منقول از معصومان علیهم السلام نیز بهره گرفته شود. ۲. مفسر بحث خود را به دایره معارف قابل استنباط از آیات محدود کرده، ابداً از روایات بهره نمی گیرد. طرفداران روش تفسیر ادبی معاصر با تأکید بر ناکارآمدی تفسیر ترتیبی و ضرورت تفسیر موضوعی به بی نیازی تفسیر موضوعی از روایات معتقدند.
تفسیر موضوعی از منظری دیگر
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم