اندیشه های فقهی محقق اردبیلی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] محقق اردبیلی، با توجه به مبنی و سبک خاصی که در اجتهاد و فقاهت پی نهاد، در سراسر باب های فقه تک روی ها و آراء ویژه ای دارد که در بسیاری از فتاوایش، خلاف مشهور نظر داده است. و تفاوت وی با اشخاصی مانند ابن ادریس حلی، در این است که ابن ادریس، بیشتر افکار و آرای و در مخالفت با شیخ طوسی سامان یابیده و اما محقق اردبیلی در رو در روی مشهور قرار گرفته و با استفاده از همان معیارها اجتهادی شناخته شده و مورد پذیرش مشهور، طرحی نو در فقه در انداخته که براستی باید عصر، فقه و روش محقق اردبیلی را نقطه عطفی در تاریخ فقه قلمداد کرد.
برای نمونه، به بعضی از مهم ترین اندیشه های فقهی و آرای ویژه او، اشاره می شود.
← معذور بودن جاهل
محقق اردبیلی و پیروان او، در مساله آگاهی و شناخت به مسائل دینی، چه اعتقادی و چه عملی، بر این باور است که نا آگاهی به موضوع و حکم تکلیفی و وضعی عذر محسوب می شود و شخص نا آگاه باز خواست ندارد زیرا تکلیف نا آگاه، از شارع حکیم ناروا و محال است.و با توجه به این که آگاهی و شناخت به اصول و فروع، تنها جنبه طریقی دارد، نه جزء موضوع احکام شرعی است و نه شرط درستی آن، اگر شخص مکلفی باورش یا عملش، گر چه به گونه اتفاق، برابر با واقع در آمد، غرض حاصل، امر ساقط و در نتیجه باز خواست و تنبیه، بی مورد است. و اگر باور و عملش، مخالف با واقع در آمد، باز هم عقاب ندارد، چون عقاب نا آگاه، بدون بیان و تکلیف آن به چیزی است که توان آن را ندارد و درنتیجه ناروا و محال خواهد بود.در نتیجه، نه بر ترک واقع عقاب می شود در فرض انجام آن و نه بر ترک فراگیری بازخواست می شود بر فرض نا آگاهی به واجب بودن به دست آوردن شناخت. این درباره جاهل محض. و اما کسی که نسبت به واقع نا آگاه است، اما از راه عقل و یا نقل، علم دارد که باید آنچه را نمی داند، بداند و شناخت پیدا کند و در عین حال، بدون به دست آوردن شناخت و پرسش و تحقیق، کاری را انجام داد و یا به مطلبی باور قلبی پیدا کرد، اگر عمل و اعتقادش، برابر با واقع باشد، عقابی بر او نیست نه بر واقع، چون انجام گرفته و غرض حاصل شده و نه بر ترک آموزش، زیرا که فراگیری واجب، مقدمی و طریقی است.و اگر اعتقاد و عملش ناسازگار با واقع در آمد، بر ناسازگاری و ترک واقع بازخواست نمی شود چون باز خواست نا روشن ناروا است، لکن بر ترک فراگیری بازخواست می شود که چرا اجتهاد، یا تقلید یا احتیاط نکردید. بر این دیدگاه محقق اردبیلی و پیروان او در صورت ترک واقع و ناسازگاری باور و عمل با واقع، عقاب بر ترک آموزش است نه بر ترک واقع، مجتهدان و فقیهان دقیق نظری، چون شیخ انصاری، میرزای نائینی و آخوند خراسانی، خرده گرفته اند و هر یک به گونه ای این اشکال را بیان و توجیه کرده است که در پایان بحث براءت، در ضمن بیان شرایط براءت مطرح شده است.خلاصه اشکال: یا باید آموزش را واجب نفسی بدانیم، تا ترک آن، سبب عقاب باشد و یا باید بر ترک آموزش، تنبیه نباشد. در صورتی که واجب طریقی، به شمار آید و با توجه به این که آموزش واجب طریقی است و نه نفسی، بنابر این اشکال مطرح می شود که به سه شیوه این اشکال پاسخ داده شده است.با توجه به این مبنای اصول و فقهی است که به نظر محقق اردبیلی، نماز در لباس و مکان غصبی و نجس، در صورت نا آگاهی از غصب و یا نا آگاهی از حکم غصب، درست خواهد بود، زیرا دلیل باطل بودن نماز، در مورد غصب و نجس، بازداشتنی است که دلالت بر فساد و باطل بودن می کند و فرض این است که شخص نا آگاه، باز داشتن ندارد و باز داشتن او، ناروا و محال است .اینک آنچه از عبارات محقق اردبیلی در مساله معذور بودن جاهل استفاده می شود، به طور فشرده بیان می شود.۱ . نا آگاهی عذر است و نا آگاه بر ترک واقع، عقاب نمی شود.۲ . در فرض ناسازگاری با واقع و ترک آن، خواه در اصول اعتقادی ، یا در فروع احکام عملی، اگر از راه عقل یا نقل، آگاهی به واجب بودن به دست آوردن شناخت به اصول و فروع داشته باشد، عقاب بر ترک آموزش است نه بر ناسازگاری با واقع. صاحب مدارک و صاحب ذخیره به پیروی از محقق اردبیلی به این مطلب، به روشنی اشاره کرده اند.۳ . آنچه در تحقق ایمان و صدق اسلامی، اعتبار دارد، اعتقاد و یقین برابر با واقع است، چه از راه استدلال چنین یقینین به دست آید، چه از راه تقلید، یا از هر راه دیگری. بنابراین، در تحقق ایمان و اعتقاد به اصول دین، یقین تفصیلی و معرفت استدلالی لازم نیست.۴ . در مورد احکام عملی و فرع های شرعی، مهم و معتبر، برابری آن ها، با واقع است. و آگاهی به احکام، خواه از راه اجتهاد، یا تقلید، یا احتیاط واجب نیست. بنابراین، عبادت شخص نا آگاه در صورتی که برابر با واقع باشد، صحیح است و اگر عمل وی، برابر با واقع در نیامد، عقاب بر ترک آموزش است، در صورتی که از راه عقلی یا نقلی، آگاهی به واجب بودن شناخت احکام، برای وی به دست آمده باشد.۵ . آگاهی به واجب و مستحب و نیت واجب و مستحب، شرط درستی عبادت نیست، ملاک برابری عمل با واقع است، گر چه قصد واجب نداشته باشد.۶ . دلیل های محقق اردبیلی، بر این دیدگاه این است که تکلیف ناآگاه، زشت و عقاب او، بدون بیان است و هدف از واجب ها، چه اعتقادات و چه ، به دست آوردن واقع است و با به دست آوردن هدف، آگاهی و شناخت وجوبی ندارد.به دست آوردن یقین تفصیلی و علم استدلالی، به اصول دین، برای بیشتر مردم از زن و مرد، به ویژه نوجوانان تازه به سن بلوغ رسیده، کاری دشوار و ناسازگار با اصل آسان گیری اسلام است و روایات، سیره عملی پیامبر و ائمه (ع) شاهد بی اعتباری یقین تفصیلی است.
دیدگاه مشهور در مورد آگاهی و نا آگاهی از احکام الهی
دیدگاه مشهور فقیهان، از عصر سید رضی و مرتضی، تا به روزگار سید یزدی و عصر حاضر این است که عمل و عبادت های شخص مکلف، بدون اجتهاد و تقلید باطل خواهد بود، و چنانکه یاد آور شدیم، سید رضی می نویسد:الاجماع واقع علی ان من صلی صلاة لا یعلم احکامها فهی غیر مجزیة . و ان الجاهل غیر معذور .» اجماع، بر این است که نماز کسی که آگاه به احکام آن نیست، باطل است و نا آگاه معذور نیست.جزء مسائل مسلم و روشن و مشهور فقهی است که نا آگاهی عذر نیست:محقق اردبیلی می نویسد:« الظاهر من قوانینهم عدم کون الجهل عذرا فی ترک الواجبات و الشرایط . بل یجعلونه اسوء من الناسی ، لضم التقصیر فی التحصیل .» آنچه از قانون های شناخته شده اجتهادی، از نظر مشهور فقهاء آشکار می شود، این است که ترک واجب ها و شرایط عبادت ها، به خاطر نا آگاهی نسبت به آن ها عذر به شمار نمی آید.بلکه چنین کسی که به خاطر نا آگاهی از واجب ها و شرایط، عبادت ها را ترک کرده است، از نظر مشهور فقهاء نکوهیده ترین شخص است، به جهت این که افزون بر ترک واجب ها، در به دست آوردن آگاهی کوتاهی کرده است .از جمله عبارت های معروف درباره واجب بودن به دست آوردن آگاهی به احکام نماز، این است که نوشته اند:۰ صلاة المکلف بدون احد الامرین ( ای الاجتهاد و التقلید ) مع شرایطه باطلة و ان طابق اعتقاده و ایقاعه للواجب و الندب للمطلوب شرعا» کسی که بدون اجتهاد یا تقلید، نماز گزارده است، اگر چه هماهنگ و برابر با شرائط واقعی باشد، نمازش باطل است.صاحب مفتاح الکرامه بر این نظر است: این حکم، از مسائل معروف فقهای امامیه است و جز اردبیلی و شاگردش، صاحب مدارک، مخالفی را نمی شناسیم). سید یزدی در مباحث تقلید عروة می نویسد:« یجب علی المکلف العلم با جزاء العبادات و شرائطها و موانعها و مقدماتها ... و ان علم اجمالا صح و ان لم یعلمها تفصیلا » بر مکلف واجب است نسبت به اجزای عبادت ها و شرایط، باز دارنده ها، مقدمه های آن، آگاهی و شناخت پیدا کند. و اگر علم اجمالی پیدا کند، کفایت می کند و علم تفصیلی لازم نیست.آقای خوئی می نویسد:« به شیخ انصاری نسبت داده شده: کسی که آموختن مسائل و احکام شکیات نماز را ترک کند، فاسق است » کوتاه سخن این که بر اساس فتوای مشهور، عمل بدون اجتهاد و تقلید، باطل است.مقدس بغدادی، ضمن بحث راجع به عبادت ها و کار های نا آگاه، می نویسد:« ... و کیف کان فلا کلام فی بطلان صلوة العالم بالنجاسة و ان کان جاهلا بالحکم اذلا عذر للجاهل فیما عدا المواضع المستثناة و لا فی وجوب القضاء علیه خارج الوقت و کلاهما اجماع .ثم جاء من ناقش فی ذلک کصاحب المدارک ... و قد سبقه الی ذلک شیخه المقدس طاب ثراه ... و تبعه علی ذلک غیر واحد .» در هر حال، جای هیچ گونه اشکالی نیست و اجماع است که اگر کسی در لباس یا مکان نجس نماز بگذارد نمازش باطل است و باید دوباره بگذارد و در فرض خارج شدن وقت، قضای آن واجب است، اگر چه نسبت به حکم نماز در لباس و مکان نجس، نا آگاه بوده باشد، زیرا جز در موارد خاص که استثناء شده است، نا آگاهی عذر به شمار نمی آید ولکن صاحب مدارک به پیروی از استادش، مقدس اردبیلی و گروه دیگری از پیروان اندیشه فقهی مقدس اردبیلی، دیدگاه مشهور را مورد اشکال و مناقشه قرار داده اند و نا آگاهی را عذر شمرده اند و در نتیجه نماز نا آگاه به احکام را در فرض هماهنگی با واقع صحیح دانسته اند.آقا باقر وحید بهبهانی در فوائد الحایریه، ضمن بحث دراز دامنی در دفاع از دیدگاه مشهور، اندیشه محقق اردبیلی را به نقد کشیده است. و در فواید الجدیده می نویسد:« و اختار المقدس الاردبیلی و من وافقه ، صحة عبادة الجاهل بشرط ان تطابق الواقع و ان لم تطابق تکون فاسدة عنده ایضا لعدم اتیانه بالمامور به و اذا طابقت یکون آتیا بالمامور به لان المعرفة لیس جزء المامور به و لا شرطا لصحته لعدم ثبوت ذلک بل و ثبوت العدم .» مقدس اردبیلی و همفکران او، این دیدگاه را پذیرفته اند که شناخت و معرفت و احکام و شرایط عبادت ها، نه جزء واجب است و نه شرط درستی آن ها، زیرا هیچ دلیلی بر وجوب شناخت احکام، به عنوان جزء واجب، یا شرط درستی آن ها، وجود ندارد، بلکه برابر حکم عقل و نقل، واجب نبودن آن است.بنابراین، عبادت شخص نا آگاه به شرایط در فرض برابری با واقع، صحیح است، چون واقع را درک کرده و به هدف رسیده، اما اگر عمل نا آگاه، ناسازگار با واقع در آمد، باطل و فاسد خواهد بود، زیرا به واقع نرسیده و هدف حاصل نشده است.آن گاه به شرح، این دیدگاه را نقد و رد می کند و در پایان، به تقویت دیدگاه مشهور می پردازد. و اما راجع به بخش دیگر، دیدگاه محقق اردبیلی مبنی بر این که در فرض مخالفت مکلف با واقع و ترک آن، بازخواست و عقاب بر ترک آموزش دارد نه ترک واجب واقعی.شیخ انصاری می نویسد:« فالمشهور انه - ای العقاب - علی مخالفة الواقع لو اتفقت فاذا مشرب العصیر العنبی من غیر فحص عن حکمه فان لم یتفق کونه حراما واقعا فلا عقاب و لو اتفقت حرمته کان العقاب علی شرت العصیر لا علی ترک التعلم . »مشهور علماء بر این باورند که اگر مکلف، بدون بررسی و تحقیق لازم، به انجام حکم شرعی دست یازیده عمل وی، ناسازگار با واقع در آمد، باز خواست و عقاب می شود، به خاطر ترک واقع، مثلا اگر پیش از بررسی و تحقیق، نسبت به حکم آب انگور، آن را نوشیده و در واقع نوشیدن آب انگور، حرام نباشد، عقاب و باز خواستی نخواهد بود و اما اگر در واقع نوشیدن آن حرام بود، قطعا مورد باز خواست و عقاب قرار می گیرد که چرا حرام واقعی را، یعنی آب انگور را، نوشیده است، نه این که عقاب شود که چرا حکم آن را یاد نگرفته است.آن گاه به نظریه مرحوم اردبیلی و صاحب مدارک اشاره می کند و می نویسد:« و قد خالف فیما ذکرنا صاحب المدارک تبعا لشیخه المحقق الاردبیلی حیث جعلا عقاب الجاهل علی ترک التعلم بقبح تکلیف الغافل.» صاحب مدارک، به پیروی از استادش محقق اردبیلی، با مشهور فقها، مخالف ورزیده است.و بر خلاف دیدگاه مشهور، فتوا داده که عقاب نا آگاه نسبت به ترک آموزش است و نه نسبت به مخالفت با واقع، به خاطر این که نا آگاه نیست به واقع، مکلف نیست، تا مخالفت او، سبب عقاب باشد.میرزای نائینی در همین باره می نویسد:« ان تارک الفحص یستحق العقاب بلاخلاف. انما الخلاف فی انه یستحقه علی ترک التعلم و الفحص مطلقا. صادف عمله الواقع او لم یصادف کما علیه المدارک و الاردبیلی.او العقاب انما هو علی مخالفة الواقع؟ کما علیه المشهور او العقاب علی ترک التعلم المؤدی الی مخالفة الواقع؟ » کسی که وظیفه اش بررسی جست و جوی از دلیل حکم بوده است و آن را ترک کرده، به اتفاق همه علماء سزاوار عقاب است، و اما اینکه آیا عقاب، به خاطر ترک جست و جو و آموزش است یا به خاطر مخالفت با واقع؟علماء در این اختلاف کرده اند.صاحب مدارک، به پیروی از استادش محقق اردبیلی، بر این باور است که عقاب، به خاطر ترک آموزش است، خواه عمل برابر واقع باشد، یا مخالف آن. مشهور بر این باورند که عقاب به خاطر مخالفت با واقع است.دیدگاه سوم، عقاب را بر ترک آموزشی می داند که سبب مخالفت با واقع شده است.از جمله کسانی که این دیدگاه را به بحث و تحقیق گذاشته و در پایان، بدان گرایش یابیده، آخوند خراسانی است. در هر حال این دیدگاه اصولی و فقهی محقق اردبیلی، مورد توجه بزرگانی مانند شیخ انصاری و پسینیان قرار گرفته و در توجیه و تبیین آن و رفع شبهه ناسازگاری که به چشم می خورد که از یک سوی می نویسد به دست آوردن آگاهی و شناخت، واجب نیست و از سویی می نویسد: عقاب بر ترک شناخت است. از سویی ظاهر این است که آموزش و شناخت واجب مقدمی و طریقی اند و از سویی می نویسد : مخالفت با آن، عقاب در پی دارد.
آسانی و آسان گیری دینی
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم