امتحان بلقیس

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امتحان بلقیس (قرآن). حضرت سلیمان (علیه السلام) برای اینکه میزان عقل و درایت ملکه سبا را بیازماید؛ دستور داد تخت او را دگرگون و حاضر سازند تا ببینند آیا آن را می شناسد یا نه؟
امتحان بلقیس به وسیله سلیمان با تخت سلطنتی اش: «قال نکر وا لها عر شها ننظر اتهتدی ام تکون من الذین لا یهتدون: (سلیمان) گفت: «تخت او را برایش ناشناس سازید؛ ببینم آیا متوجه می شود یا از کسانی است که هدایت نخواهند شد؟! » «فلما جاءت قیل اهـکذا عر شک قالت کانه هو واوتینا العلم من قبلها وکنا مسلمین: هنگامی که آمد، به او گفته شد: «آیا تخت تو این گونه است؟» گفت: گویا خود آن است! و ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم! » »
تفسیر
سلیمان برای اینکه میزان عقل و درایت ملکه سبا را بیازماید، و نیز زمینهای برای ایمان او به خداوند فراهم سازد، دستور داد تخت او را که حاضر ساخته بودند دگرگون و ناشناس سازند گفت : تخت او را برایش ناشناس سازید ببینیم آیا هدایت می شود یا از کسانی خواهد بود که هدایت نمی یابند (قال نکروا لها عرشها ننظر اتهتدی ام تکون من الذین لا یهتدون ). برای جمله اتهتدی (آیا هدایت می شود) نیز دو تفسیر ذکر کرده اند، بعضی گفته اند مراد شناختن تخت خویش است ، و بعضی گفته اند منظور هدایت به راه خدا به خاطر دیدن این معجزه است . ولی ظاهر همان معنی اول است هر چند معنی اول خود مقدمه ای برای معنی دوم بوده است . به هر حال هنگامی که ملکه سبا وارد شد، کسی اشاره ای به تخت کرد و گفت : آیا تخت تو این گونه است ؟ (فلما جائت قیل اءهکذا عرشک ). ظاهر این است که گوینده سخن خود سلیمان نبوده است و گرنه تعبیر به قیل (گفته شد) مناسب نبود، زیرا نام سلیمان قبلا و بعدا آمده و سخنان او به عنوان قال مطرح شده است . بعلاوه مناسب ابهت سلیمان نبوده است که در بدو ورود او چنین سخنی را آغاز کند. در مفردات آمده تنکیر هر چیز از حیث معنا به این است که : آن را طوری کنند که شناخته نشود، بر خلاف تعریف ، که به معنای آن است که آن چیز را طوری کنند که شناخته شود و در آیه نکروا لها عرشها تنکیر استعمال شده . از سیاق آیه برمی آید که سلیمان (علیه السّلام ) این سخن را هنگامی گفت که ملکه سبا و درباریانش به دربار سلیمان رسیده و می خواستند بر او وارد شوند و منظورش از این دستور، امتحان و آزمایش عقل آن زن بود، همچنان که منظورش از اصل آوردن تخت ، اظهار معجزه ای باهر از آیات نبوتش بود و به همین جهت دستور داد تخت او را به صورتی ناشناس درآورند، و آنگاه متفرع کرد بر این دستور، این را که : ننظر اتهتدی - ببینیم می شناسد آن را یا نه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال انبیا فال انبیا