دانشنامه اسلامی
ابو بکر خوارزمی، چون زادگاه خود و پدرش، خوارزم و مادرش از طبرستان بود، خود را گاه «خوارزمی» و گاه «طبری» معرفی می کرده و دیگران نیز گاه او را با نسبتی مرکب از این دو لفظ «طبرخزمی» و یا «طبرخزی» خوانده اند. وی به گفته خودش در خوارزم، در خانواده ای از اعیان و متمولان شهر به دنیا آمد. از جوانی به دانش اندوزی و به خصوص حفظ اشعار کهن پرداخت. در همان احوال پدر را از دست داد و به علت کج رفتاری اطرافیان از میراث پدری چشم پوشید و تهیدست خوارزم را ترک کرد. او که دارای حافظه ای نیرومند بود در پی کسب علم و مال راهی عراق و شام شد. در بغداد از محضر ابو علی اسماعیل بن محمد صفار و ابن کامل (راوی تاریخ طبری ) بهره برد و در حلب به دربار سیف الدوله حمدانی پیوست و با ادبا و علمای دربار از جمله نحویان بزرگی چون ابن خالویه ، ابو الطیب لغوی و ابن جنی ، مجالست یافت. در همان جا بود که با متنبی دیدار کرد و آنچنان شیفته او گردید که چند سال بعد یکی از کوشاترین ناشران شعر متنبی در خراسان گردید. وی سرانجام با توشه ای گرانقدر از ادب و تاریخ ، انساب و اخبار عرب و لغت به شرق بازگشت و در بخارا به ملازمت ابو علی بلعمی وزیر سامانیان درآمد. پس از کدورتی که بین او و وزیر پیش آمد به نیشابور رفته و به مدح فرمانروای آنجا امیر ابو نصر احمد بن علی میکالی پرداخت و صله های کلان ستاند. وی سخت مورد توجه علمای نیشابور قرار گرفت اما اقامتش در این شهر دیری نپایید. از آن جا به دیار سیستان رفت، از آنجا به طبرستان و سپس به نیشابور بازگشت و در فرصت مناسب به اصفهان رفته و به دربار صاحب بن عباد راه یافت. پس از چندی صاحب بن عباد او را با توصیه نامه ای به دربار عضد الدوله دیلمی روانه شیراز کرد. او در آنجا امیر را مدح گفت و از صله های وی برخوردار شد و با ثروتی کلان به نیشابور بازگشت و به بحث و درس پرداخت.
[ویکی نور] الأمثال المولَّدة، اثر ابوبکر محمد بن عباس خوارزمی ، حاوی ضرب المثل هایی است که از کلام موَلّدین به یادگار مانده است. مولّدین به کسانی گفته می شود که عربی را فصیح تکلّم نمی کنند.
هدف مؤلف این است که این ضرب المثل ها را از زبان بازرگانان در بازار و افراد غریب در سفرها و... بیان کند.
کتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز و ضرب المثل ها، در بیست و یک باب، تنظیم شده است.
برخی از این ضرب المثل ها به عصر جاهلی بازمی گردد، مانند مثل 75 و برخی دیگر یادگار دوران اسلامی است، مانند مثل 223، 261، 268 و 295 و برخی هم به جامانده از دوران سلطه اموی هاست، مثل ضرب المثل 130، 1386، ولی غالبا این ضرب المثل ها یادگار دوره عباسیان است.
به گفته مؤلف، شخصی در صدر اسلام و دیگری در جاهلیت سخنی می گفت و کلامش متروک واقع می شد، فقط در دوره عباسیان بود که از آن سخنان، به عنوان ضرب المثل استفاده شد. مؤلف چنان که خود می گوید، این کتاب را از سخنان عیاران، آوازه خوانان، شوخ طبعان، ظرفا، صوفیه و... فراهم آورده است. این ضرب المثل ها، قریب به فهم است و بر زبان شیرین و در دل ها مورد قبول قرار می گیرد. عامه مردم نسبت به این نوع مثل ها ناآگاه نیستند و خواص نیز از به کارگیری آن ها تکبر نمی ورزند. اکثر این مثل ها به صورت مرسل آمده، چون که صاحبان آن ها معلوم و شناخته شده نیستند، چرا که زمان زیادی بر آن ها گذشته است.
[ویکی فقه] الامثال المولده (کتاب). کتاب الامثال المولدة اثر محمد بن عباس معروف به ابو بکر خوارزمی؛(۳۲۳- ۳۸۳ ق) شاعر ، کاتب و ادیب ، قرن چهارم است که به زبان عربی و در موضوع امثال و حکم نگارش شده است.
ابو بکر خوارزمی، چون زادگاه خود و پدرش، خوارزم و مادرش از طبرستان بود، خود را گاه «خوارزمی» و گاه «طبری» معرفی می کرده و دیگران نیز گاه او را با نسبتی مرکب از این دو لفظ «طبرخزمی» و یا «طبرخزی» خوانده اند. وی به گفته خودش در خوارزم، در خانواده ای از اعیان و متمولان شهر به دنیا آمد. از جوانی به دانش اندوزی و به خصوص حفظ اشعار کهن پرداخت. در همان احوال پدر را از دست داد و به علت کج رفتاری اطرافیان از میراث پدری چشم پوشید و تهیدست خوارزم را ترک کرد. او که دارای حافظه ای نیرومند بود در پی کسب علم و مال راهی عراق و شام شد. در بغداد از محضر ابو علی اسماعیل بن محمد صفار و ابن کامل (راوی تاریخ طبری ) بهره برد و در حلب به دربار سیف الدوله حمدانی پیوست و با ادبا و علمای دربار از جمله نحویان بزرگی چون ابن خالویه ، ابو الطیب لغوی و ابن جنی ، مجالست یافت. در همان جا بود که با متنبی دیدار کرد و آنچنان شیفته او گردید که چند سال بعد یکی از کوشاترین ناشران شعر متنبی در خراسان گردید. وی سرانجام با توشه ای گرانقدر از ادب و تاریخ ، انساب و اخبار عرب و لغت به شرق بازگشت و در بخارا به ملازمت ابو علی بلعمی وزیر سامانیان درآمد. پس از کدورتی که بین او و وزیر پیش آمد به نیشابور رفته و به مدح فرمانروای آنجا امیر ابو نصر احمد بن علی میکالی پرداخت و صله های کلان ستاند. وی سخت مورد توجه علمای نیشابور قرار گرفت اما اقامتش در این شهر دیری نپایید. از آن جا به دیار سیستان رفت، از آنجا به طبرستان و سپس به نیشابور بازگشت و در فرصت مناسب به اصفهان رفته و به دربار صاحب بن عباد راه یافت. پس از چندی صاحب بن عباد او را با توصیه نامه ای به دربار عضد الدوله دیلمی روانه شیراز کرد. او در آنجا امیر را مدح گفت و از صله های وی برخوردار شد و با ثروتی کلان به نیشابور بازگشت و به بحث و درس پرداخت.
← مذهب
کتاب حاوی ضرب المثل هایی است که از کلام مولدین به یادگار مانده است. مولدین به کسانی گفته می شود که عربی را فصیح تکلم نمی کنند. برخی از این ضرب المثل ها به عصر جاهلی بازمی گردد مثل مثل ۷۵ و برخی دیگر یادگار دوران اسلامی است مانند مثل ۲۲۳، ۲۶۱، ۲۶۸ و ۲۹۵ و برخی هم بجا مانده از دوران سلطه اموی هاست مثل ضرب المثل ۱۳۰، ۱۳۸۶. ولی غالبا این ضرب المثل ها یادگار دوره عباسیان است. به گفته مؤلف شخصی در صدر اسلام و دیگری در جاهلیت سخنی می گفت و کلامش متروک واقع می شد، فقط در دوره عباسیان بود که از آن سخنان به عنوان ضرب المثل استفاده شد. مؤلف چنانکه خود می گوید این کتاب را از سخنان عیاران ، آوازه خوانان، شوخ طبعان، ظرفا و صوفیه و... فراهم آورده است. این ضرب المثل ها قریب به فهم است و بر زبان شیرین و در دل ها مورد قبول قرار می گیرد. عامه مردم نسبت به این نوع مثل ها ناآگاه نیستند و خواص نیز از بکارگیری آنها تکبر نمی ورزند. اکثر این مثل ها به صورت مرسل آمده چون که صاحبان آنها معلوم و شناخته شده نیستند چرا که زمان زیادی بر آنها گذشته است. هدف مؤلف کتاب اینست که این ضرب المثل ها را از زبان بازرگانان در بازار و افراد غریب در سفرها و... بیان کند. این کتاب ما را با گوشه هایی از تاریخ و عرف و رسوم مردم درگذشته آشنا می سازد و منبع بسیار خوبی برای مطالعه تاریخی در این زمینه می باشد.
ویژگی و معایب
شاید این کتاب اولین کتابی باشد که از اساسی بر مبنای ثبت امثال مولدین نگاشته شده است. هیچ کس قبل از مؤلف در این موضوع کتابی تالیف نکرده، بلکه هر آنچه هست نوشته متاخرین است. بلکه کتابهایی قبل از این کتاب در باب امثال به رشته تحریر درآمده است و لیکن همگی در باب امثال عرب فصیح است نه عرب غیر محض و غیر فصیح. اگر مصدر تالیف این کتاب را حافظه ابو بکر خوارزمی بدانیم به گمان می رسد آنرا به تدریج و با فاصله تدوین کرده باشد، شاهد این امر تکرار برخی مثل هاست که حدود ۸۰ مثل را در- برمی گیرد. به عنوان نمونه مثل شماره ۳۵۷ که در مثل ۴۶۲ ، و مثل ۷۸۵ که در مثل ۸۱۱ و... تکرار شده است. از دیگر نقایص (معایب) کتاب می توان به اضطراب موجود در روش مؤلف نسبت به باب بندی عناوین و موضوعات اشاره کرد. مؤلف ابتدا کتاب را بر اساس موضوعات تبویب می کند ولی از این اساس در برخی موارد عدول می کند. مثلا در جایی به اساس بلاغی عدول می کند مثل باب: «تفاریق المجون و التشبیه» و یا «تناول المولدین و استعارتهم»، و گاهی از این دو نیز عدول کرده و به امری جدای از این دو می پردازد مانند: «... امثال السؤال» و یا «... الامثال التی تفرد بها اهل البغداد» و... بر این عدول از اساسی اولیه امر دیگری که مربوط به توزیع مثل هاست مترتب می شود. مثلا ضرب المثل ۱۱۸ را در «باب المواعظ» ذکر می کند و حال آنکه این مثل آیه قرآنی است و بجا بود در باب «باب ما جاء... فی القرآن فضربت به الامثال» بیاید.
نسخه شناسی
...