دانشنامه اسلامی
کتاب، مشتمل بر سه بخش است:
دشتکی را باید تداوم بخش مدرسه فلسفی شیراز که پدرش صدرالدین بنیان گذار آن بود، دانست. شیوه فلسفی دشتکی بیشتر اشراقی بود و عمده تلاشش دفاع متعصبانه، افراطی و متصلّبانه از اندیشههای پدرش صدرالدین که در تعارض و تقابل با متکلم چیره دست معاصر آنها جلال الدین دوانی بود.
درباره نام کتاب، دوانی واژه «هیکل» را به معنای «صورت» گرفته و با استناد به عقیده حکمای باستان در ظل و نمود انوار مجرده دانستن ستارگان، «هیاکل النور» را نام بناهایی ذکر میکند که صورت فلزی ساخته شده برای هریک از «کواکب سبعه» (سیارات هفت گانه) را در آنها نهاده و در زمان خاص هریک از این سیارات، آهنگ آن کرده و روشنی برمیافروختند و قربانی میکردند. به نظر دوانی، سهروردی این رساله را به این دلیل هیاکل النور نامیده که در آن از احوال انوار مجرده سخن گفته و در واقع، الفاظ و عبارتهای آن به طلسمهای یادکرده آن حکما مانند است. مراجعه به فحوای منابع کهن نیز، ادعای دوانی را به لحاظ تاریخی تأیید میکند. بااین حال، به نظر میرسد که سخن غیاث الدین منصور دشتکی در این باره، با توجه به الگوی اصلی هستیشناسی سهروردی، به واقعیت نزدیکتر باشد؛ چه، او ضمن اشاره به اینکه واژه «هیکل» در اصل به بناهای بزرگ و به ویژه به بتخانهها و خانه ترسایان اطلاق میشود، از معنی دیگر آن، یعنی «تعویذ و دعا» نیز یاد کرده و علت نامگذاری این رساله توسط سهروردی به هیاکل النور و بخشبندی هفت گانه آن را در این معنای اخیر بازجسته است.
برخی از شارحان آثار سهروردی، کاربرد گسترده واژه هیکل را در این اثر، دالّ بر این دانسته اند که او تحت تأثیر آموزه های اسماعیلی بوده است؛ زیرا اسماعیلیان نیز از هیاکل هفت گانه نام برده اند.
هیاکل النّور متنی فلسفی و مختصر، امّا از دیدگاه اشراقی بس ژرف است و مشتمل بر هفت هیکل بدین شرح: هیکل یکم درباره جسم در حدود نود کلمه که در آن ضمن بحث از ویژگیهای جسم، برخلاف رأی متکلّمان و در ادامه سخنش در مقالت سوم از قسم اوّل حکمة الإشراق و رسالههای دیگرش مانند الواح عمادی و پرتونامه، ترکب جسم از اجزای لا یتجزی را مردود دانسته است. هیکل دوم در اثبات تجرد نفس و آنچه از قوای ظاهر و باطن بدان تعلّق دارد؛ در این هیکل، سهروردی آشکارا استقلال و موجود بودن نفس پیش از بدن را انکار کرده و آن را حادث به حدوث بدن دانسته است. هیکل سوم درباره برخی مبادی مشائیان؛ یعنی سه حالت وجوب و امکان و امتناع است که در آن با بحث از رابطه ضروری میان علّت و معلول و محتوم عقلی دانستن ظهور معلول در صورت حصول علّت کامله، زمینه را برای ارائه هیکل چهارم درباره توحید به معنی اشراقی و نه عددی آن آماده میکند. هیکل پنجم در بیان حرکت دوری است در دو فصل: