کمان حلاجی

لغت نامه دهخدا

کمان حلاجی. [ ک َ ن ِ ح َل ْ لا ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کمان حلاج. کمان نداف. و رجوع به کمان ( آلت پنبه زدن ) شود.
- مثل کمان حلاجی لرزیدن ؛ لرزیدنی بسیار سخت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم