دانشنامه اسلامی
تخلص رشید به «وطواط»، از بابت کوچکی جثه ی او بود؛ وطواط نام مرغی است از جنس پرستو و این خردی جثه ی او هم موجب ایجاد بعضی مطایبات گردیده است. دولت شاه گوید: روزی در مجلس اتسز بحث و مناظره ای میان علما درگرفته بود، رشید در آن مجلس حاضر بود، در مناظره و بحث تیززبانی آغاز کرده و دواتی پیش او نهاده بود. اتسز در او نگریست و از روی ظرافت گفت: دوات را بردارید تا معلوم شود از پس دوات کیست که سخن می گوید. رشید دریافت، برخاست و گفت: المرء باصغریه: قلبه و لسانه.
در سال 542، سنجر برای سرکوب اتسز قصد خوارزم کرد و قصبه ی هزارسف را دو ماه در حصار گرفت. در این سفر انوری در خدمت سنجر بود، این دو بیتی بر تیری نوشت و در هزارسف انداخت:
وطواط در هزارسف بود، در جواب این رباعی، بر تیر نوشت و بیرون انداخت:
رشید با عده ای از ادیبان و عالمان و شاعران عهد خود مانند قطان مروزی و جار الله زمخشری و خاقانی و ادیب صابر، دوستی و مکاتبه داشت.
وی علاوه بر دیوان شعر، آثار دیگری به نثر دارد؛ از آن جمله است مجموعه ی منشآت او که حائز اهمیت بسیار است و کتاب حدائق السحر.