دانشنامه اسلامی
وی در سال 640ق / 1242م، در دمشق زاده شد.
او نزد پدر به تحصیل پرداخت و همه دانش های پدر را کسب کرد و در زبان عربی، استاد شد، چنان که او را شیخ العربیه نامیدند. افزون بر آن، وی در دیگر دانش های ادبی روزگار خود نیز توانا شد و گفته اند که در معانی و بیان، عروض و بدیع، صاحب نظر و پیشوای زمان خود بود.
بدرالدین از منطق و همچنین فقه و اصول نیز آگاهی داشت و تقریباً همه نویسندگان شرح حال وی، هوش، ذکاوت و خوش فهمی او را ستوده اند. وی شعر را نیک می فهمید و گاه در شرح نکات چند بیت، رساله ای می نگاشت؛ بااین حال، از توان نظم پردازی پدرش بهره ای نداشت؛ چندان که در پاسخ دوستی که نامه ای منظوم برایش فرستاده بود، از سرودن حتی یک بیت عاجز ماند و از همسایه یاری خواست.
بدرالدین به رغم جنبه های علمی خود، نتوانسته بود از طرب و اسباب آن رو برتابد. از آنچه درباره او گفته اند، همچنین استنباط می شود که وی مردی شوخ طبع، خوش مشرب و عشرت دوست بوده و شاید در رفتارهایش پروایی از مقام علمی خود نیز نداشته است؛ زیرا گفته اند که بزرگ ترین عیب وی، معاشرت با افراد ناباب بوده است. به دلیل هایی که روشن نیست - شاید به سبب همین رفتارها که با شهرت و وقار علمی ابن مالک مناسبتی نداشت و حتی موجب تردید دیگران در زهد و علم خود او نیز می گردید - میان بدرالدین و پدرش نقاری پدید آمد که به اقامت وی در بعلبک انجامید. این امر احتمالاً در اوج شهرت و اعتبار علمی او نیز بود؛ چه، در بعلبک مجلس درس و تعلیم برپا می داشت و گروهی نزد وی درس می خواندند.
از شاگردان وی ابن وکیل (شیخ شافعیه) و چند تن از نحویان، از جمله بدرالدین بن جماعه و کمال الدین بن زملکانی را می توان نام برد.