لغت نامه دهخدا
خورشها فرستید و یاری کنید
نه بر ما همی کامگاری کنید.فردوسی.که پیش من آیند و خواری کنند
به من بر مگر، کامگاری کنند.فردوسی.اگر بخت یکباره یاری کند
برین طبع من کامگاری کند.فردوسی.به گردنکشان گفت یاری کنید
برین دشمنان کامگاری کنید.فردوسی.زبان به که او کامداری کند
چو کامش رسد، کامگاری کند.نظامی.