چار صباح

لغت نامه دهخدا

چارصباح. [ ص َ ] ( اِ مرکب ) چارروز.چارروزه عمر. چندروزه عمر؛ چارصباحی زنده بودن.

فرهنگ فارسی

چارروز . چاروز. عمر . یا چند روز. عمر . یا چار صباحی زنده بودن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت فال درخت فال درخت