نیم زنگی

لغت نامه دهخدا

نیم زنگی. [ زَ ] ( ص مرکب ) سیه چرده. کبود. در بیت زیر مقصود سپهر است :
ازین ابلق سوار نیم زنگی
که در زیر ابلقی دارد دورنگی.نظامی.

فرهنگ فارسی

سیه چرده . کبود .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم